راه شماره 6 : مهندسي فرهنگي يا ديکتاتوري دکوراتورها
مهندسی فرهنگی یا دیکتاتوری دکوراتور ها؟
شطحي در ضرورت مهندسي "مديريت فرهنگي "
«هندسه» را معرب «اندازه» گفتهاند.
و مهندس لابد کسي است که اندازه ها را و نسبت ها را بداند و مهندسي فرهنگي قاعدتاً ترميم فضاي فرهنگي جامعه براساس هندسهی معرفتي آرماني انقلاب اسلامي بايد باشد.
مديران مدعي مهندسي فرهنگي چقدر از اين هندسه سردرميآورند و چقدر اندازه ها و ضرائب و اولويت ها را در نظام فکري اسلام ناب ميدانند؟
از دانستن که بگذريم چقدر به آن باور دارند؟ اين مهندسها چقدر به "معمار" نظام جمهوري اسلامي پايبندند که گفت:
"تنها هنري مورد قبول قرآن است که صيقل دهندهی اسلام ناب محمدي اسلام ائمه هدي، اسلام فقراي دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانه خوردگان تاريخ تلخ و شرم آور محروميت ها باشد." و گفت :"هنر در عرفان اسلامي ترسيم روشن عدالت و شرافت وانصاف و تجسيم تلخکامي گرسنگان مغضوب قدرت و پول است "
يا چقدر باور ذهني و پذيرش قلبي دارند که:
"اولين ارزش در نظام ما از لحاظ عملي بايد تأمين عدالت اجتماعي باشد." 9/11/68
"در يک نظام اجتماعي عدل از همه چيزها بالاتر و با ارزشتر است." 18/12/75
"عدل مهم ترين چيز در جامعه ا ست" 7/4/77
"فلسفهی وجود من و امثال من در اينجا که بنده، يک طلبه هستم اين است که ما بتوانيم عدالت را اجرا کنيم ولاغير" 7/4/77
"مشروعيت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعيض و نيز عدالتخواهي است. اين پايه مشروعيت ماست" 5/6/82
"تلاش براي عدالت اجتماعي و پرکردن شکاف طبقاتي بزرگترين مسئوليت ماست" 22/7/82
"هيچ يک از مصالح گوناگون، نه مصالح فردي و نه مصالح حکومت و کشور اسلامي نمي تواند با عدالت معامله شود" 23/8/82
"عدالت محور همه چيز ست." 23/8/82
"ما اگر بهدنبال عدالت اجتماعي نباشيم وجود ما پوچ و بيهوده است و جمهوري اسلامي معني ندارد." 6/8/83
"اگر عدالت نباشد در حقيقت هيچ کاري انجام نشده است" 3/3/71
"تکيه بر عدالت اساسي ترين ومحوري ترين اصل يک حرکت الهي است." 12/5/84
"هرنظامي هرچند با آرايش اسلامي اگر تأمين قسط و عدل و نجات ضعفا و محرومين در سرلوحهی برنامههاي آن نباشد، غيراسلامي و منافقانه است" 10/3/69
▪
جواب بدهند آقايان که رکن هندسهی فکري آرماني آنها چيست؟ و اين صورت بندي از مفاهيم ارزشي چه بازتابي در هندسهي مديريتي آنان داشته است؟
عدالت خواهي چگونه در سياست ها و رويکردهاي آنان ضريب گرفته و بستر فرهنگي عدالت به عنوان" اولين "و"مهمترين" و " اساسيترين" و "محوريترين" و "بزرگترين" و"سرلوحه" ارزشهاي جمهوري اسلامي چگونه با سياست ها و اقدامات آنان فراهم ميشود؟
▪
به نظر ميرسد دکوراتوري جاي مهندسي را گرفته است! دکوراتورها براي هرگروهي و در هر مقطعي دکور و"نقش ايوان" مناسب را تدارک ميبينند.
دکوراتورها در همان حالي که مشغول خطابه خواني و مقاله نويسي و بيلان کار سازي و ويترين پردازي در حوزه فرهنگ هستند، ذهنيت کاريکاتوري و قناسي معرفتي آرماني خود را در اين حوزه بازتوليد ميکنند. چگونه است که در دورهاي که تمام مديران فرهنگي کشور نام اصولگرا دارند و با گفتمان عدالت خواهي ميدان داري ميکنند، هيچ جرياني در عرصه هنري و رسانهاي کشور با اين گفتمان شکل نمي گيرد؟
چگونه است که در همين دوره شاهد حضور جدي جريانات معاند انقلاب اسلامي در برخي گلوگاههاي مديريت فرهنگي هستيم و بعضي از ضد انقلابي ترين آثار سي سال گذشته نه تنها با مجوز، که با امکانات و پشتيباني مادي و معنوي همين مديران، امکان ظهور پيدا ميکند؟
چگونه است که در مقايسه با ده سال پيش مطالبات اقشار انقلابي از دستگاههاي فرهنگي حداقلي شده و به "گاف ندادن" حضرات راضي شدهاند؟
هر مديري با صدها ميليارد تومان بودجه و امکانات در طول عمر مديريت خود دو سه نمونه کار خوب يا متوسط که ارائه کند خود را بيمه کرده و انبوه کارهاي نکرده و ظرفيت هاي معطل گذاشته و قابليتهاي به فعليت در نيامده و از آن مهم تر فعليت هاي به رکود و انهدام کشيده شده، تحت مديريت او از چشم ها پنهان ميماند.
دکوراتورها کارهاي نکرده خود را پنهان ميکنند و به جايش همايش ميبافند و پيام ميپراکنند و مناسبت ميسازند و ميلافند.
▪
بگذار که وارسي کنندت فرهنگ
تا خوشگل و مجلسي کنندت فرهنگ
اين دکترها خير تو را ميخواهند
بگذار مهندسي کنندت فرهنگ
اين رباعي را يکي از شعراي جوان انقلاب بعد از آنکه تحريريه چهارم سوره از حوزه هنري اخراج شدند، سروده بود.
اخراج تحريريه سوره از حوزه اتفاقا توسط کساني صورت گرفت که امروز از مدعيان و علم داران "مهندسي فرهنگي" در کشور هستند و نتايج مديريت و مهندسي شان را بالعيان ميبينيم.
بولدوزرهاي مهندسي فرهنگي اما با تخريب يکي دو سنگر از حرکت باز نميايستند و صداي دلنوازشان لالايي خواب مديريت فرهنگي کشور است.يک روز به بهانه تعمير و ترميم، سنگ قبر شهدا را به زباله داني ميريزند و گلزار ها را به قبرستان تبديل ميکنند.
روز ديگر براي محکوميت انقلاب دوم(که بزرگتر از انقلاب اول است) در هجو ادبيات ضداستکباري امام فيلم ميسازند.
روز ديگر امکانات خود را براي بازتوليد نسل جديد روشنفکري سکولار به کار ميگيرند و در حمايت از آثار و محصولات فرهنگي ضد انقلابي با هم مسابقه ميگذارند و ميلياردها تومان از بودجه "ارشاد" را صرف فيلمساز شدن معاندين انقلاب اسلامي ميکنند.
و....
به هر طرف از مديريت فرهنگي جمهوري اسلامي که نگاه ميکني شواهد غيرقابل انکاري از حمايت برنامه ريزي شده زير مجموعه هايي از آنها از فعاليت هاي ضدانقلابي و ضد ديني را ميبيني. چه ارشاد آقايx، چه صدا وسيماي آقاي y؛ چه سازمان فرهنگي آقاي z ، چه حوزه هنري آقاي xx و....
هرکدام از اين دستگاهها وکلا و مديريت هاي حقوقي زبردست و کارآمدي دارند و ميتوانند از صاحب اين قلم به خاطر اين تهمت سنگين شکايت کنند تا مشخص شود ساخت آثاري که ميشود بودجه اش را از خود"سيا" گرفت، چقدر براي بيت المال مسلمين توجيه دارد.
دستگاههايي که گاه براي يک وام چند صد هزار توماني يا يکي دو ميليوني نفسشان بند ميآيد و خدا و پيغمبر را شاهد ميگيرند که بودجه ندارندوناگهان دم خروسشان از فلان پروژه چند صد ميليوني ضد انقلابي بيرون ميزند و بعد همان آدم ها را پشت تريبون در حال آه کشيدن براي فرهنگ کشور و رهنمودهاي آنچناني براي مهندسي فرهنگي ميبينيم.
چه بايد کرد؟
مطالبات حوزه فرهنگ تا حداقلي بماند، تغييري ايجاد نخواهد شد. ديکتاتوري دکوراتور ها خشن تر از آن است که بتوان با چانه زني از بالا و توصيه و نصيحت و اندرز و التماس و درخواست کاري از پيش برد.
فرهنگ انقلابي به يک انقلاب فرهنگي نياز دارد.
عناصر فهيم و دردمند در مديريت فرهنگي اگر چه تعدادشان خيلي کم نيست، ضريبشان کم است و مديريت فرهنگي اگر قرار است فرهنگ جامعهاي را که از همه سو آماج تهاجم است مهندسي کند ابتدا بايد خود، هندسه درستي پيدا کند.
مهندسي فرهنگي با مهندسي مديريت فرهنگي آغاز ميشود و در اين مهم شاقول و تراز و البته کلنگ لازم است.
فروکش کردن حساسيت و تعطيل نظارت بر مديريت فرهنگي در سالهاي اخير از سوي توده هاي انقلابي به نتايج نگران کنندهاي رسيده است و دکوراتورها با آخرين متدهاي بزک به بازي خود ادامه ميدهند.
بسياري از دکوراتورهاي ديکتاتور حتي حاضر به ائتلاف با کودتاگران و حمايت از آنها هستند و امتحان خود را پس داده اند و جز با فشار افکار عمومي و با مطالبه مستمر و جدي از سوي فرودستان کوتاه نخواهند آمد.
سخنان مقام معظم رهبري از کتاب "قاموس عدالت" نقل شده است.
|