پيشرفته
 

موضوعات :

  • پژواک

  • کلمات کليدي :

  • پژواک

  • مطلب بعدي >   1754 تعداد بازديد
    (0 راي ) امتياز مطلب < مطلب قبلي
    راه شماره 7 : عزه در محاصره، جهان در اشغال

    کامنت‌ها

    طلبهاي از نسل سوم: سلام. «راه» تان پررهرو، مجله تان پرفروش ياعلي.

    عليرضا زرقاني: نشريه شما را هميشه مي‌خرم و استفاده مي کنم. ضمنا مي توانيد از مطالب وبلاگ بنده در نشريه استفاده نماييد.با احترام.

    ميم نقطه: شماره‌ آبانماه راه خيلي عالي بود...فقط كنار نقدها يه كم هم سعي كنيد اميد رو زنده كنيد، همانطور كه آقا فرمودند يكي از تكاليف رسانه‌ها، ايجاد اميد به آينده است نه ياس. يا علي

    رضوي دليجان: سلام. با وجود گذشت نزديک سه هفته از انتشار شماره جديد مجله راه هنوز اين نسخه به دست بنده نرسيده است و من مجبور شدم براي خواندن مطالب شماره جديد آن را از اينترنت دانلود کنم. خواهشمندم وضع امور مشترکين خود را ساماندهي کنيد.

    کيانمهر: درود بر شما. همين.

    مهدي ابراهيمي: سلام خدا قوت انتشار پياپي راه خوشحال کننده است.

    تلنگر: سلام. سرمقاله شماره شش بجا و بحقي بود. متأسفانه اکثر بخشهاي مديريتي جامعه ما دچار اين دکوراتور ها شده است و به جاي اميد داشتن به اصلاح آن روز بروز شاهد پيشرفت اين روند در بين مسئولين هستيم. با اجازه شما مقالتون را با ذکر منبع در وبلاگمون گذاشتم. به ما هم سر بزنيد: talangor86.blogsky.com يا علي.

    مهدي حقيقت خواه: سلام. خدا قوت به شدت ...

    بابک: سلام. نشريه آبان ديشب رسيد دستم و تا آخر شب خيلي از مطالبش را خوندم. به نظرم نسبت به شماره هاي قبل پيشرفت قابل توجهي کرده وديگر اينکه منظم چاپ شده. سرمقاله اش هم توپ توپ بود. خدا خيرتان دهد ...

    بخشي: سلام چند نکته در مورد مجله به نظرم رسيد که خواستم برايتان بنويسم.

    1- چرا روي دکه روزنامه فروشيها ديده نمي شود. حداقل به نظر مي رسد اگر دکه روزنامه فروشيهاي نزديک مراکز فرهنگي و دانشگاه ها را شارژ کنيد دانشجويان و ساير افراد علاقه مند راحت تر بتوانند به آن دسترسي داشته باشند.

    2- ايميل نويسنده هاي اصلي تان را زير نامشان اضافه کنيد تا بتوان در مورد مطالبشان اظهار نظر کرد.

    3- در مورد طرح روي جلد بيشتر فکر کنيد مثلا عکسي که در اين شماره روي جلد چاپ کرديد کيفيت خوبي نداشت. در ضمن من را به ياد سرزمين اشغال شده فلسطين مي انداخت شايد هم تعمدي بوده است.

    4- صفحه بندي بهتر شده است اما هنوز اشکالات تايپي وجود دارد.

    نفسانيات يک من: بعد از ديدن شش شماره راه يک نکته اي به عنوان مخاطب تا حدودي خاص به نظرم مي‌رسه و اون هم اين که حالا توزيع پارتيزاني و نامنظمتون قبول ولي ديگه خواهشا براي پر کردن نشريتون پارتيزاني عمل نکنيد!

    احساس مي‌کنم غير از بعضي کارهاي خاص تو اين چند شماره - مثل کار قيصر، پرونده شهيد ديالمه و مصاحبه با سيد عباس نبوي - هر چي دستتون برسه چاپ مي کنيد. مطالب خيلي پراکنده است...

    يک سوژه اصلي يا يک سري سوژه هاي اصلي را بايد بگيريد و بريد جلو...

    مطالب خوب مخصوصا توي اين شماره آخر زيادند ولي بايد به تركيب اين مطالب خوب هم توجه كرد.

    دماغ قشنگ تو يك چهره زيبا جلوه مي كنه. البته در آوردن نشريه هم ارزشه ولي اين كه اين تركيب چي مي خواد بگه مهمتره.

    مصاحبه با آقاي شجاعي طباطبايي و ميرباقري و مقاله راجع به پرس تي وي خوبه ولي انگار تركيب اونها چيز خاصي نمي‌گه و آدم احساس مي كنه صرفا بايد براي كمك به جبهه فرهنگي انقلاب و اين كه دلخوش باشيم كه حزب اللهي ها نشريه دارند راه خريد.

    يك وقتي سوره در ميومد و آدم حداقل يك گرماي عدالت طلبي در ورق زدنش حس مي كرد...

    نمي دونم الآن چي بايد گفت و از چي بايد حرف زد ولي حداقلش اين به ذهن ميرسه كه در چند سال گذشته با ظهور احمدي ن‍ژاد انگار حرف هاي عدالت طلبانه هيچ كس ديگه از قبيل تشكل هاي دانشجويي و ... شنيده نمي شه يا به نظر خيلي تكراري ميآد.

    فاطمه: سلام. يه پيشنهاد براي توزيع پارتيزاني مجله :

    مطب دکترا را دريابيد. آدمهايي که توي اتاق انتظار منتظر دکتر نشستن، چه گناهي کردن که فقط بايد خانواده سبز و زندگي سبز و ساير مجلات سبز و زرد را بخونن. اتاقهاي انتظار (حالا مال دکتر يا هر جاي ديگه مثلا حتي بانک يا ...) پتانسيل خوبي هستن واسه رفتن "راه" به ميون مردم. از ما گفتن بود ...

    بسيجي عاشق ولايت: سلام.  موفق باشيد خدا قوت. ولايتي باشيد وبمانيد. التماس دعا.

    اِف: دستتون درد نكنه. ايندفعه كه فكر ميكردم بايد كلي صبر كنم، غافلگير شدم و تقريبا سر وقت به دستم رسيد! در مورد پيشنهاد سفيد شدن كاغذ مجله بايد بگم، خود من اگه راه رو روي پوست بز يا سنگ لوح يا قلب سياه استكبار هم بنويسند، مي‌خوانم. اما راه خوان كردن خيلي ها فقط به دليل كاهي بودن و كيفيت كاغذ و ظاهر اون خيلي سخت بوده.

    براي گسترش اون بايد يه مقدار جاذبه‌هاي عمومي استفاده بشه كه مشخص‌ترينش همين كاغذ مجله است.

    در ضمن قصيده نونيه توي شماره 6 خيلي جالب‏انگيزناك بود!

    از برجك ديده باني شرق: سلام. قسمت جبهه فرهنگي اين شماره خيلي پربار بود.  شخصا" كلي ايده جديد گرفتم.

    قسمت جهان اسلام متوسط كار شده بود. ولي در باب نيجر به نظرم جالب بود. لطفا از آفريقا اطلاعات بيشتري ارائه شود خيلي مفيد مي‌‌باشد.

    در اين شماره از آثار ادبي كمتر استفاده شده بود. عده اي از دوستان از اين مبحث خرده مي‌گيرندكه راه از آثار ادبي و محصولات فرهنگي مكتوب جبهه فرهنگي نظير داستان كوتاه، اشعار متعهد و... در نشريه خود كمتر بهره مي گيرد. لطفا در اين زمينه هم بيشتر كار شود.

    در مورد كاغذ نشريه، نيازي به گلاسه و روغني كردن نيست فقط از حالت كاهي و سياه سفيد در بيايد كه خيلي توي ذوق مي‌زند اگر بشود در بعضي از قسمت ها رنگي كار بشود بهتر جلوه مي‌كند. خدا خيرتان دهاد.يا حق

    الينا: سلام و خسته نباشيد. رنگي شود با همين کاغذ. در جواب پيشنهاد آقاي سردبير

    مکاظم زاده: با سلام. عزيزاني که اين قدر سختتونه نشريه رو با برگهاي اين شکلي بخونيد! لطفا به اين هم فکر کنيد بعضي‌ها با بدبختي همين 800تومان را هم جور مي‌کنن. محض رضاي خدا و جهت کمک به قشر مستضعف به چشم‌هاي نازنين کمي فشار بياريد.

    ف.جعفرزاده: خيلي عالي و پربار بود اين شماره تون.

    1- صحبتهاي فعالان سه تشکل دانشجويي در ميزگرد بي نظير بود، وحدت تشکلها رو خيلي قبول دارم چون الآن فعالان تشکلها فقط بر تشکل خودشون تعصب دارند.

    2-گزارش جبهه فرهنگي شهرستان‌ها و درد دل‌هاشون در همه شهرستان‌ها مشترکه، واقعا درکشون مي‌کنيم.

    3-ما هم وقتي اسم وزير کشور رو مي‌شنويم ياد بروکراسي اداري مي‌افتيم و...، شما هم؟

    4-مطلب آقاي محمد جواد ميري در نقد رسانه ملي(تلويزيون) و سرمقاله خيلي خواندني بود.

    مويد باشيد.

    مجتبي: من همون مجتبي از صنعتي اصفهانم! آقا پخش مجلتون تو صنعتي حرف نداره. مجلتون هم عاليه. فقط چند تا سوال دارم :

    1- سود مجله مي‌ره به جيب کي؟!

    2- چرا با اينکه کيفيتت کاغذتون 30 درصد شهرونده، اما قيمتتون 55 درصد شهرونده؟

    سوال آخرم اينه که چه اصراري داريد به صدا و سيما گير بدهيد؟ بابا بيرون گود نشستن و گفتن اينکه "لنگش کن" زياد کار نداره ها. بياييد وسط ميدون بعد بگيد مي‌شه يا نمي‌شه...

    به هر حال هميشه موفق و هر ماه پر تيراژ تر باشيد !

    از تهران: چرا شماره هاي "راه" را اينگونه مثلاً 6+30 مي‌نويسيد؟ اين احساس به خواننده منتقل مي‌شود که نکند برايتان مهم است که از سوره جدا شده ايد. براي ما که سوره ديگر وجود ندارد و اينک تنها "راه" است که راهنماي ماست. چرا نبايد بدون وابستگي به سوره "راه" را ادامه دهيم؟

    - کليه مطالب خواندني هستند بخصوص سرمقاله هايتان .

    شکل مجله و نوع کاغذ و روي جلد و غيره هم خيلي مهم نيست. نوع مطالب عنوان شده و مقالات و تحليل ها جبران مي‌کند. دستتان درد نکند.

    فقط خيلي اشکالات تايپي داريد که گاهي حتي معني جمله را تغيير مي‌دهد و يا بي معنا مي‌شود. مثلاً در مقاله پندارگرايي نگارگرانه اين جمله را ببينيد: "دفاع مطلق از هر هنري(خواه نگارگري باشد، خواه هر چيز ديگر) گواه شرکت؟! (شرک)خفي است." البته ناگفته نماند که نسبت به شماره هاي قبلي خيلي بهتر شده است.

    خداوند يار و مددکارتان باشد

    نسل سومي: سلام. اميدوارم مثل سوره همه‌ مطالب به صورت تکست روي اينترنت قرار بگيره.

    حميدرضا: با سلام. ضمن تشکر و قدرداني از زحمات همه عزيزان دست اندر کار نشريه راه نيمه خالي ليوان را به منظور موفقيت بيشتر آن جريده عرض به عرض مي رسد.

    1 - به مقتضاي نام و عنوان فرهنگي تحليلي نشريه، به نظر مي‌رسه مطالب و موضوعات نظم و دسته بندي راهنمايان براي خواننده و يا مخاطب ندارد.

    2 - از طرفي برخي از موضوعات بجاي تحليل و بررسي براي برداشت صحيح خواننده، جنبه صرفا سياسي و از قبل موضع گرفته شده دارند.

    3 - صفحه آرايي و درج مطالب و موضوعات شلوغ و در هم به نظر مي رسد و در نگاه اول در مخاطب جاذبه اي را براي ورود به متن ها، ايجاد نمي کند.

    4 - گرافيک و طراحي تبليغات نيز سرد و بي‌روح به نظر مي رسد.

    از نيمه پر ليوان مجددا سپاسگذاري مي شود.

    ....: هو المحبوب

    سلام.

    "راه" رو براي اولين بار دستم مي گيرم.

    بيشتر از اين که به طراحي ش توجه کنم نظرم رو مطالبش جلب مي‌کنه. مطالبي که توي تمومشون حرفي براي گفتن هست. و همين تشويقم مي‌کنه که مجله رو تا آخرين صفحه ورق بزنم و بخونم.

    فقط يه سوال:

    من شماره شهريور و مهر رو مي‌خونم که شما توش با آقاي ... مصاحبه داشتين. يه سوال برام پيش اومده که هنوزم جوابش رو نمي‌دونم. شما به همه چيز توي مصاحبه توجه مي‌کنين يا فقط اطلاع طرف توي مصاحبه براتون مهمه؟

    بگذريم

    بقيه مطالب رو خدايي با دل و جون خوندم. از آقاي جليلي و آقاي سعيدي - با مطلب زيباشون درباره آژانس شيشه اي- و بقيه‌ي اونايي که توي "راه" زحمت کشيدن تشکر مي‌کنم. دعا کنين ما هم به راه بيايم.

    راستي فکر کنم مشتري تون شدم. يا علي.

    09350000715: حتي يک صفحه ، يک خط از مجله تان حيف است خوانده نشود. غم به دلتان راه ندهيد. در مورد حضورتان در نمايشگاه يا در نشريه يا در وبلاگ مطلب بياوريد. ممنونم .

    09150000080: سلام، من از مشترکين راه هستم. مي خواستم بدانم امکان قلم زدن در ان نشريه براي همه هست؟ با توجه به اينکه در صورت جواب مثبت من فقط روي سه شخصيت سيد جمال و اقبال و شريعتي و رنسانس اسلام کار خواهم کرد.

    09350000683:  همين امروز ماهنامه شماره 1 و 2 و 3 تصادفي به دستم رسيد. اعتراف مي کنم عاشق راه شده ام. تا پايان راه با شما خواهم بود.

    09120000421:  حاضريم 1500 تومان بخريم به شرطي که رنگي و با تاريخ قشنگتري در بيايد.

    09180000276 : سلام خدمت همه کساني که به راه اومدن. راهمان مبارکمان باد. خسته نباشيد اگر چه که خسته نيستيد. مرا بايد ببخشيد به دو جهت اول آنکه بايد زودتر از اينها تبريک مي گفتم ديگر به خاطر اينکه به جاي نامه از پيامک استفاده کردم. در مورد اول بايد بگويم اصلا يک بار ميخواستم حضورا خدمت برسم که نشد. درباره پيامک هم بايد بگويم اين طوري آدم خيالش راحت است که خوانده مي شود. تازه دردسر پست را هم ندارد و فرموده بوديد براي اشتراک پيام بفرستيم. به چشم اگرچه من معتقد به خريد از دکه‌ام. فکر ميکنم يک جور فرهنگ سازيه به همين دليل هفته‌اي ده بار ميرم دم روزنامه‌فروشي که راه مي خواهم اما متأسفانه هنوز سرويس دهي به اينجا ضعيفه و به اين علت فقط دو شماره را توانستم بخرم. سخن کوتاه بايد کرد.

     اين فال را انصافا به نيت برو بچه هاي راه گرفتم:

    از خون دل  نوشتم نزديک دوست نامه  

    اني رايت دهرا من هجرک القيامه   .  

    الوندي از تويسرکان

     

     

    دسته بندي هاي برگزيده
    آرشيو راه