|
|
راه شماره 8 : تاوان دموكراسي بيش از اندازه
جهاد مجازي
تجربة اول: تحصن آن لاين در ساعات اولية تحصن در فرودگاه مهرآباد، گروهي از دوستان که جزو دستاندرکاران رسمي تحصن بودند بااستفاده از امکاناتِ اينترنتِ بي سيمِ (Wireless) فرودگاه شروع به خبررسانيِ لحظه به لحظه از وقايع فرودگاه کردند و اين اطلاعرساني در کنار همکاري نزديک و قابل تقدير خبرگزاريهايي همچون «فارس» زنجيرة اطلاعرساني را تکميل نمود. شايد بتوان ادعا کرد پوشش خبري تحصن فرودگاه مهرآباد بسيار موفقتر و اثرگذارتر از ساير حرکتهاي نيروهاي حزب اللهي طي چند سال اخير بوده است. اما از اين مهمتر اينکه يک نفر از دوستان جوان حاضر در نمازخانة فرودگاه، در کنار گروه رسانههاي رسمي تحصن نشست و اعلام کرد که ميخواهد يک وبلاگ براي درج خبرها و وقايع حاشيههاي تحصن راه بيندازد. در بدو امر اين طرح چندان مورد استقبال واقع نشد؛ اما پشتکار، علاقمندي و تسلط اين جوان به حدي بود که طي 48 ساعت اولِ تحصن، وبلاگ (fly2gaza.wordpress.com) را راهاندازي، برخي فيلمهاي تحصن را آپلود و بعضي از تصاوير تحصن از جمله رژة بچهها را بر روي يوتيوب قرار داد. ضن آنکه در مونيتور کردن سايتهاي داخلي و خارجي نيز در ارتباط با تحولات غزه و انعکاس اخبار تحصن نيز کمک ميکرد. در 24 ساعت و يا 48 ساعت اول تنها 1 يا 2 ساعت خوابيد و آمار بازديدها در همان يکي دو روز اول به 500 نفر و تا روزهاي آخر به 3000 نفر رسيد. کار به جايي رسيده بود که خود بنده نيز هنگام چک کردن اخبار تحصن از منزل تمايل داشتم اول اين وبلاگ را بخوانم و بعد سايت رسمي تحصن را. جالب است که اين دوست وبلاگ نويسمان دربدر به دنبال يک نفر ميگشت که مطالب وبلاگش را به عربي ترجمه کند تا بتواند روي وبلاگهاي عربي همچون “بنتجبيل” که متعلق به بچههاي حزب الله است و مشتريهاي زيادي هم از کشورهاي عربي دارد بگذارد؛ معتقد بود اگر مطالبش به عربي ترجمه شود خيلي بيش از فارسيزبانان طرفدار پيدا خواهد کرد. تجربة دوم:چت با طعم جهاد در همان يکي دو شب اول آغاز فجايع غزه و صدور پيام رهبري، همراه همسرم وارد چترومهاي ياهو شديم تا از حال و هواي چترومهاي اسلامي خبردار شويم. حدود 25 تا 30 چت روم اسلامي بر روي ياهو مسنجر فعال است. با هم وارد يکي از چت رومها شديم و ديديم تنها موضوعي که از آن خبري نيست موضوع غزه و فلسطين است. دوستانِ مسلمان که اغلب از کشورهاي پاکستان، مصر و اردن بودند داشتند دربارة مسائل اختلافي سني و شيعه و اينکه در فلان صفحة “صحيح بخاري” يا فلان صفحة “بحارالانوار” چنين آمده بر سر و کلة هم ميکوفتند. در اين شرايط تصميم گرفتيم قاعدة بازي را به هم بزنيم و بقول احمدينژاد زديم روي ميزِ چت و گفتيم اين بازي را قبول نداريم. اول از همه با چند جملة سادة عربي که همه بلدند شروع کرديم؛ مثل «ما الاخبار من غزه؟» يعني چه خبر از غزه و يا «تبت يدي حسني مبارک» يعني بريده باد دو دست حسني مبارک. چند بار که با پرروبازي اين جملات را تکرار کرديم آهسته آهسته فضاي چت روم تغيير کرد و دوستان شروع به پاسخ دادن کردند. يکي ميگفت لعنت بر شما، يکي ديگر حمايت ميکرد و ديگري ميگفت مرگ بر کافرين، آن يکي گفت اشتباه کردي تبت يدي حسني مبارک اشتباه است بايد يگويي «تبت يدي ايهود مبارک». هر جا هم کم ميآورديم، آيات قران را دربارة جهاد و شهادت تايپ ميکرديم و ميزديم. هر جا هم که ديگر هيچ چيزي براي گفتن نداشتيم تعداد شهداي غزه را که در آن موقع حدود 300 نفر بودند دائم بر روي چت روم تايپ ميکرديم. و جالب بود که يک آدم باحال هم پيدا شد و زد 350 نفر که معلوم بود اطلاعاتش از ما بيشتر است. تجربة سوم- چت خانواده مدتها پيش (حدود 2 سال پيش) که همسرم در همين چت روم اسلامي چت ميکرد، با يک نفر مصري با آي دي «M-salam» آشنا شد و چون وي به عربي چت ميکرد همسرم نتوانست به خوبي با او ارتباط برقرار کند اما در مجموع توانسته بود متوجه شود که وي امام جماعت يک مسجد در مصر و در عين حال کارمند ادارة پست هم هست. از من (که تقريبا با زبان عربي آشنايي خوبي دارم) خواست يک بار هم که شده با او چت کنم و اين ارتباط حفظ شود. چندان مايل به اين گفتگو نبودم چرا که گمان ميکردم احتمالا از سلفيها و يا وهابيها باشد و کارمان به جايي نرسد. خلاصه با اصرار همسرم اين اتفاق افتاد و با اين برادر که نامش محمد سلام است گفتگوي مفصلي کردم. ابتداي کار نسبت به هم موضع داشتيم. او خيلي از اسلام، جهاد و شيوه تعيين حاکم عادل در جامعة اسلامي و اينطور مسائل صحبت ميکرد. من هم از او دربارة عملکرد مبارک در مصر و ارتباطش با اسراييل و آمريکا پرسيدم و بهزعم خودم خواستم به او بفهمانم که شماها که اينقدر دم از اسلام ميزنيد، در مملکتي زندگي ميکنيد که حاکمش آدم فاسدي همچون مبارک است و هيچ غلطي هم براي مبارزه با او نميکنيد. منتظر بودم پس از خواندن اين حرفها از کوره در برود و از عملکرد مبارک دفاع کند، اما در کمال تعجب ديدم که او را انساني فاسد خواند و از او برائت جست. در جوابش نوشتم تو که اينقدر منتقد مبارک هستي چرا مبارزه نميکني! در اينجا بود که با صراحت اعلام کرد که ما مبارزه هم ميکنيم. نوشتم با اخوانالمسلمين ارتباط داري؟ نوشت خودم جزو اخوانالمسلمين هستم. به اينجا که رسيد يخ روابط کاملا باز شد و نوشتم حاجي ما که با هم مشکل نداريم و خلاصه خيلي چاکريم. علياي حال اين رابطه محکم تر شد تا جايي که عکس خودش و همسرش را برايمان ارسال کرد و تابحال چند بار فايل صوتي سخنرانيهايش را در مسجد برايمان فرستاده است. اين رابطه براي مدتي کمرنگ شد تا اينکه مجددا پس از فجايع غزه با او چت کرديم. بسيار ناراحت بود و شديد هم پيگير موضوع بود اما کمي نااميد به نظر ميرسيد. گفت چگونه ميشود از فلسطين دفاع کرد. نوشتم به خيابانها بريزيد و به دولت فشار بياوريد. گفت فايدهاي ندارد. گفتم مگر تحت همين فشارها نبود که مصر گذرگاه رفح را براي مجروحين باز کرد؟ نوشت نه! اين بخاطرفشار اربابانش آمريکا و... بوده است. گفتم احتمالا آنها هم تحت فشار افکار عمومي شان اين کار را کرده اند و بنابراين اين راهحل خوب جواب ميدهد و بعد هم از ضرورت اتحاد مسلمين و کنترل گذاشتن دعواهاي سرکاري گفتم. معتقد بود دولتهاي عرب، ملت فلسطين و ملتهاي خودشان را به حکومت خود فروختهاند و در مورد نقش علماي الازهر هم که سؤال کردم بسيار انتقاد کرد. گفت در حال آماده کردن مطلب در مورد فلسطين براي سخنراني روز جمعه هستم. فرصت را غنيمت شمردم و از او پرسيدم پيام رهبر ما را دربارة غزه خوانده اي؟ گفت نه! بلافاصله نسخة عربي پيام رهبري را که از سايت Khamenei.ir گرفته بودم برايش ميل کردم و قرار شد نظرش را به من بگويد. به او گفتم که ما در ايران شروع به فعاليت کردهايم و عدهاي هم قصد عزيمت به مصر را دارند که اعلام کرد امکان آمدن به مصر وجود ندارد و.... ممکن است عدهاي از دوستان بگويند در شرايط امنيتي خاصي که مصر دارد بعيد است کسي به اين راحتي ابراز کند که جزو اخوانالمسلمين است و احتمالااين آقا خودش را به اين عنوان جا زده است و اينگونه روابط قابل اعتماد نيستند. ممکن است حرف اين دوستان صحيح باشد اما موضوع اينجاست که يک مصري براي يک بار هم که شده حرف حق انقلاب اسلامي و پيام رهبري را ميشنود و با مواضع ما آشنا ميشود. تجربة چهارم: شورش مجازي در ايامي که نشرية صهيونيستي نشنال جئوگرافي (National Geography) عبارت خليج عربي را جعل کرد و سايت گوگل هم اين عبارت را بر روي موتور جستجوي خود فعال کرده بود، گروهي از جوانان با غيرت ايراني در يک حرکت کاملاً زيرکانه، سايت گوگل را طوري هک کردند که با جستجوي عبارت «Arabian Gulf» پيغامي با اين مضمون ظاهر ميشد:«چنين عبارتي وجود خارجي ندارد و منظور شما خليج فارس است». با اين حرکت سايت گوگل مجبور به عقب نشيني شد و اين عبارت جعلي را حذف کرد. فارغ از اينکه جواناني که اين کار را کردند صبغة ملي شان قوي تر بوده و يا تمايلات ديني شان، ميتوان به يک ظرفيت عظيم در فضاي اينترنت رسيد که تا بحال مورد غفلت واقع شده است. و يا اينکه بارها در وقايعي همچون توهين به رسولالله و يا همين موضوع خليج فارس، با طومارهاي اينترنتي بزرگي مواجه شده ايد که بسيار توانسته فضاي مجازي را تحت تأثير قرار دهد و تا 600 هزار و يا بيشتر هم امضاجمع شده است. تجربة پنجم: تک و پاتک در اينترنت در قضية اخير فلسطين، گروههايي و در پاسخ به پيام رهبري و بعضاً در همراهي با متحصنين فرودگاه تلاش مقدسي را براي هک کردن سايتهاي صهيونيستي و عربيِ خائن کردند که از نتايج دقيق آن بي خبرم اما ظاهراً موفقيتهايي کسب کرده بودند. اما در خبرها شنيديم که هکرهاي مراکشي در اقدامي کم سابقه با هک کردن يک هاست (Host)، حدود 10.000 سايت اسراييلي را که شامل سايتهاي دولتي، بانکها و روزنامههاي مهم اسراييل ميشده را مورد حمله قرار دادهاند. تجربة ششم: سايتهاي متنوع گروهي از نيروهاي حزب اللهي هم پس از دريافت پيام رهبري دربارة غزه، در يک حرکت کاملاً فرهنگي شروع به ايجاد سايت به زبانهاي مختلف براي برقراري ارتباط با روشنفکران، دانشجويان و نخبگان عرب کردند و نتيجهاش سايتهايي شد همچون gaza.ir و ohkovat.com که به چندين زبان دنيا عکسها و مطالب متعددي را از فلسطين عرضه ميکردند و سعي دربرقراري ارتباط با نخبگان و روشنفکران دنياي عرب داشتند. بطور مثال در يک مورد قصد داشتند که پيام رهبري را به ايميل 300 نفر از نخبگان عربستان سعودي بفرستند. و اما بعد... عليرغم همة تجارب فردي و جمعي بالا، سير تحولات نشان ميدهد که نيروهاي حزب اللهي در حالت عادي در خواب به سر ميبرند و تنها براثر يک حادثة مهم، يک پيام روشنگر و يا سالگرد يک موضوع، از خواب خرگوشي بر ميخيزند و دوباره پس از کش و قوسي سر بر بالش غفلت و سستي ميگذارند. بطور مثال موضوع مفاسد اقتصادي در طول سال تماماً به فراموشي سپرده ميشود و تنها در ايام اردييهشت ماه که مصادف است با سالگرد پيام 8 مادهاي رهبري موتورهاي بيانيه نويسي روشن ميشود و بعد از 1 هفته هم خاموش ميشود. اين تجربة بسيار تلخ طي همين 2 تا 3 هفتة اخير هم تکرار شد و ديديم که موضوع فلسطين، بعد از مدتها فراموشي، مجددا در اولويت فعاليتهاي نيروهاي حزب الله قرار گرفت. گروههاي مختلف به تناسب سليقه، پيش زمينههاي ذهني، نوع نگاه به پيام رهبري و توانمنديهاي خود، فعاليتهايي را آغاز کردند و احتمالا اين تلاشها به مرور به خاموشي بگرايد. جالب است که در آن چند روز تحصن در فردوگاه، همه غبطه ميخوردند که که چرا تا بحال تاريخ فلسطين را دقيق مطالعه نکردهاند؟ چرا تا بحال به فکر برقراري ارتباط با جهان اسلام نيفتادهاند، چرا تازه يادشان افتاده است که زبان عربي بلد نيستند؟ چرا تازه به اهميت فضاي مجازي و ظرفيتهاي بيهمتاي آن پي بردهاند؟ چرا تا کنون هيچ ارتباطي با روشنفکران، دانشجويان و حتي مردم عامي عرب زبان برقرار نکردهاند؟ همه ميگفتند کاش ميشد همين طور که با بچههاي کرمان، اصفهان، مشهد، رشت، يزد، بوشهر و قم با چند تلفن ساده هماهنگ کردند و همه به فرودگاههاي شهرشان ريختند، به همين شکل با دانشجويان لبنان، ترکيه، هند، پاکستان، مصر واردن و.... هماهنگ کنند؟ چه ميشد اگر ميتوانستيم همة دانشجويان جهان اسلام را از اقصي نقاط دنيا به نزديکترين نقطه به فلسطين ميکشانديم؟ آفريقاييها به مصر ميآمدند، اروپاييها به لبنان، ترکيه و آذربايجان و تاجيکستان به سوريه، هند، پاکستان، اندونزي، مالزي و ايران به اردن و.... اينگونه اسراييل را محاصره ميکرديم ويا اينکه همه به مصر هجوم ميآورديم براي باز کردن رفح. از اين درددلها -که نقل محافل اغلب بچه مذهبيها هست- که بگذريم، ميخواهيم پيشنهادي براي ساماندهي يک حرکت جهادي در عرصة فضاي مجازي بدهيم. و حالا يک پيشنهاد همه بهخوبي ميدانيم که مسألة فلسطين به اين زوديها تمام شدني نيست ضمن آنکه مسائل مشترک و بسيار مهمي در دنياي اسلام وجود دارد که بايد توسط جوانان مسلمان و انقلابي ايران نشر پيدا کند از مفاهيمي همچون اسلام ناب و اسلام آمريکايي گرفته تا حقوق بشر اسلامي، اقتصاد اسلامي، اقتصاد بين کشوها اسلامي و.... ميخواهيم شبکهاي از نيروهاي فعال و مسلط به فعاليتهاي اينترنتي بينالمللي (اعم از طراحي وبلاگ، سايت، ترجمة از فارسي به ساير زبانها، چت کردن و حتي هک) ايجاد کرده و با استفاده از آن از طريق ارتباط با مجامع دانشجويي، فرهنگي، نخبگاني، گروههاي سياسي، عامة مردم در جهان اسلام و ساير مسلمانان در ساير نقاط دنيا به نشر معارف اسلام انقلابي و مسائل مشترک در دنياي اسلام بپردازيم. بطوريکه طي چند سال (5 تا 10 سال) شبکهاي قابل اتکا از نخبگان، فعالان و افراد تأثيرگذار در حوزة جهان اسلام با تأکيد بر کشورهاي عرب زبان ايجاد شود. بهعبارت ديگر قصد ما تأثيرگذاري بر ملتهاست چرا که اميدي به خير دولتها نداريم. انجام چنين فعاليتي بايد از طريق يک هستة مرکزي هدايت و مديريت شود و بوسيلة خيل عظيم کاربران داخلي - که از اين به بعد اعضاي گروه ناميده ميشوند.- اجرايي شود. وظايف هستة مرکزي و اعضاي گروه عبارت است از: وظايف هستة مرکزي ارائه جهتگيريهاي کلي براي برقراري ارتباط کاربران داخلي با مخاطبان خارجي در اختيار قرار دادن متون و جملات کليدي و ترجمه شده به زبانهاي مختلف (با تاکيد بر عربي و انگليسي) با استفاده از تجارب انباشته شده در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، بعثة مقام معظم رهبري در حج و وزارت خارجه برقرراي ارتباط ميان اعضاي گروه جهت ايجاد هماهنگي و جلوگيري از موازي کاري آشنا کردن افراد با شيوهها و روشهاي نوين در عرصة مجازي يافتن مخاطبان مناسب براي چت و ارتباط دادن هر يک از اعضاي گروه با يکي از مخاطبان. سطح اول: فعاليتهاي کوتاه مدت فعاليتهاي ايجابي: ورود به چت رومهاي اسلامي و تلاش براي تغيير فضاي گفتگوها و برانگيختن حساسيت افراد حاضر در روم بخصوص در شرايط اضطراري مانند وقايع اخير غزه فعاليتهاي سلبي: برنامهريزي، آمادگي و تلاش براي هک کردن سايتهاي دشمن در شرايط اضطراري و محافظت از سايتهاي خودي در مقابل حملات احتمالي. سطح دوم: فعاليتهاي ميان مدت برقراري ارتباط با افراد مختلف از طريق ايميل، چتهاي طولاني مدت و زمانبر. سطح سوم: فعاليتهاي درازمدت ايجاد سايتها و وبلاگهاي فعال در اين حوزه به منظور برقراري ارتباط دائم با اعضاي گروه (بصورت کنترل شده و با استفاده از پسورد و...) و مخاطبان اصلي ارتباطگيري با مخاطبين خارجي در کشورهاي هدف و ارتباط گيري چهره به چهره با آنان از طريق سفر به کشورهاي هدف يا دعوت از آنان و يا حضور در يک کشور ثالث.
|
|
|