راه شماره 12 : تعهد هنرمند وآرمان مسکوت
پینكرتونها و سیاست زدایی از خیر و شر
با نیم نگاهی به برنامه های رمضانی تلوزیون محمدرضا طاهری
پینكرتونها امروزه در حوزههای مختلف ادبی سیاسی ـ اجتماعی و هنری حضوری فعال دارند و البته از حمایت دستهای نامرئی و مرئی زیادی كه بازار دارد نیز برخوردار هستند. نگاهی كوتاه به تولیداتی كه در حوزههای متنوعی همچون داستاننویسی، شعر، سینما، مطبوعات و تلویزیون صورت میپذپرد آشكار میسازد كه همگی به طور قابل ملاحظهای تحت سیطره باندهای پینكرتونی قرار دارند. آنچه در این نوشتار میآید، حضور جدی این باند در صدا و سیمای ج.ا.ا میباشد. پینكرتونها در چارچوب فلسفه بازار عمل میكنند؛ از مهمترین ویژگیهای فلسفه بازار دیدگاهی است كه در خصوص مسئله خیر و شر بیان میدارد. خیر و شر از مهمترین مفاهیم ادیان و مكاتب مختلف فلسفی و سیاسی ـ اجتماعی بهشمار میرود. اما فلسفه بازار در این میان از رویكرد بدیعی در این خصوص برخوردار است. اصلیترین خصیصه خیر و شر در فلسفه بازار، زمینهزدایی از آن میباشد. بدینسان خیر و شر و به تعبیر عامیانهتر خوبی و بدی در سطحیترین شكل ممكن خود مطرح میگردد. بهعبارت دیگر خوبی و بدی در این بینش هیچ نسبتی با ترتیبات خاص سیاسی ـ اجتماعی جامعه و كسانی كه مسئول پیدایش چنین وضعیتی هستند، ندارد. شما فقط با انسانهای خوب و بد مواجه هستید كه غالباً با تردستی فلسفه بازار انسان بد به انسان خوب بدل میگردد. این تردستی یك تجربه فردی است كه میتواند یك تجربه دینی یا روانشناختی بوده یا یك خواب، رویا و یا فرورفتن به كما باشد. برای نمونه، احسان و نیكوكاری در این بینش یك خبر محسوب میگردد، شما با دستگیری از فقرا یك انسان خوب خواهید بود و البته میتوانید به فرزندان خود نیز بیاموزید تا با انداختن پولی در صندوق صدقات یا اهدای قلك خود، خوب بودن را فرا گیرند. اما هیچگاه این مسئله بنیادین مطرح نمیگردد كه علت توزیع ناعادلانه این خیر و خوبی در جامعه چیست؟ چرا اینگونه خوب بودن صرفاً به بخش كوچكی از جامعه تعلق دارد؟ چرا عده قلیلی از جامعه ثروتمند و بخش وسیعی فقیر باشند تا آنگاه عده اندك با این عمل خیر هم بلایا را از خود دور سازند، هم منتی بر آن عده بیشمار داشته باشند و هم انسانهای خوبی باشند؟ لذا روشن است كه فلسفه بازار با قطع ریشههای این خیر از زمینههای سیاسی ـ اجتماعی خود، آن را به كالایی بدل میسازد كه فرد میتواند با پرداخت وجه ناچیزی آن را خریداری نماید. در فلسفه بازار البته فقرا نیز میتوانند انسانهای خوبی باشند، با این تفاوت كه خیری كه در این توزیع ناعادلانه خیر به آنان تعلق میگیرد، قناعت است؛ كسب حلال خوب است و كسب حرام بد است. از سحرگاه تا شامگاه برای روزی حلال دویدن خوب است، هر چند كه با فقر و تهیدستی توأم باشد، اما در مقابل، دزدی بد است، قاچاق بد است، ربا بد است، و البته رفاهی كه از این طریق حاصل گردد نیز سست، ناپایدار و تلخ خواهد بود. بدینسان نتیجه گرفته میشود كه قناعت میتواند به زندگی توأم با فقر و مسكنت شیرینی و صفا و دوام بخشد. اما هیچگاه بیان نمیگردد چرا در كشوری كه دارای منابع و ثروتهای بیشمار است، یك فرد بایستی از صبح تا شام كار كند و در نهایت نیز هر شب با خجلت قناعت را بر سر سفره خانواده خود نهد. سیاستزدایی از مسئله خیر و شر یكی از وجوه مهم زمینهزدایی فلسفه بازار میباشد. نسخشناسی كوتاهی از عاملان شر در این بینش این مسئله را آشكار میسازد. بر این اساس اگر فردی ایمان خود را از دست میدهد، مقصر یا یك استاد دانشگاه یا نبود دلایل عقلانی كافی و یا تربیت ناصحیح و یا رفقای بد خواهد بود. اگر مسئله رباخواری مطرح میشود، این رباخوار میتواند صرفاً یك پیرزن باشد ضمن اینكه هیچ ضرورتی برای طرح ریشههای گسترش رباخواری وجود ندارد. اگر فردی خودكشی میكند، احتمالاً از زور سیری است. هیچكس از فقر و بیكاری و بدبختی دست به خودكشی نخواهد زد یا به عبارت دقیقتر بهتر است بگوییم دست به خودكشی نمیزند، چرا كه در این صورت مسئله میتواند سیاسی شود. خیر و شر بایستی بهگونهای مطرح شود كه گردی بر دامان سیاست و ادارهكنندگان امور كشور ننشیند. یكی دیگر از ویژگیهای مهم فلسفه بازار در مسئله خیر و شر به روشنی در بیان ماندویل آمده است. به گفته وی، رذایل فردی دارای فواید عام هستند. این آموزه در واقع بنیاد نظری تبلیغات صدا و سیما را تشكیل میدهد. بر این اساس هر چند قناعت برای فقرا یك خیر محسوب میگردد، اما برای صاحبان ثروت این حرص، اسراف و تجمل است كه خیر بهشمار میرود. فلسفه بازار در این امر تعارضی نیز نمیبیند. چرا كه اسراف و تجمل شری است كه دارای فواید عام است . لذا اساساً یك خیر خواهد بود . مصرف بیشتر كه پیام اصلی تبلیغات است، متضمن فایدهای عام است. چرا كه موجب تولید بیشتر است كه خود موجد فرصتهای شغلی بیشتر، رشد اقتصادی بهتر و امثال آن میگردد. اینكه چگونه این رذیلتهای فردی در فلسفه بازار به خیر بدل میگردد را بایستی یكی دیگر از تردستیهای این فلسفه دانست. بدینسان انسانهای حریص و رفاهزدهای كه در تبلیغات به نمایش گذاشته میشود، نه تنها انسانهای شروری نیستند، بلكه استاندارد یك زندگی سعادتمندانه نیز معرفی میشوند. این شوهای رفاهزدگی تنها بر صفحه تلویزیون صاحبان ثروت به نمایش گذاشته نمیشود. بلكه فقرا نیز مجبور به تماشای آن هستند و چنانچه در منتهیالیه فقر باشند، بایستی به زیور قناعت آراسته گردند و اگر درآمدی داشته باشند، به گفته دكتر شریعتی، بایستی آینده خود را پیشفروش كنند تا ثروت صاحبان ثروت افزون گردد و تلویزیون را نیز از این دلالی بهرهای رسد. پینكرتونها دشمنان عدالت هستند، آنان تمام تلاش فكری و هنری خود را بهعمل میآورند. تا بیعدالتی بهعنوان یك شرّ مطرح نگردد. چرا كه در فلسفه بازار عدالت صرفاً ناظر به رفتاری فردی است نه وضعیت سیاسی ـ اجتماعی. در این بینش اساساً چیزی به نام جامعه وجود ندارد. تنها فرد است كه واحد تحلیل در حوزه دین، سیاست، اجتماع و اقتصاد میباشد. این افراد نیز به سه دسته تقسیم میشوند؛ طبقه مرفه، طبقه متوسط و طبقه فقیر. طبقه مرفه بیشترین سودآوری را برای بازار دارد. لذا بایستی تمامی امكانات فكری و هنری بر روی این طبقه متمركز گردد. حتی اگر معضلی مطرح میگردد، معضل این گروه باشد. بیایمانی، فساد، خودكشی. گروگانگیری، فرار از خانه همه و همه بایستی در ارتباط با قشر مرفه مطرح گردد. طبقه متوسط و بهویژه طبقه فقیر نباید از عدالت چیزی بداند و اگر نتوان آنها را به طبقه مرفه بدل ساخت بایستی احساس مرفه بودن را در طبقه متوسط بهواسطه ابزارهایی چون كارتهای اعتباری و خرید اقساطی و امثال آن و امید رفاه را در طبقه فقیر بهواسطه مسابقات و قرعهكشیها زنده نگاه داشت و بدینسان به وضعیت ناعادلانه موجود مشروعیت و دوام بخشید.
|