راه شماره 20-21 : رستاخیز عزت لگد مال شده
نوآوري مبتني بر سنت
علی محمد مودب محمدمهدی سیار شاعری است که بسیار پیشتر از “ بی خوابی عمیق” با برخی شعرهای این کتاب برای دوستداران شعر شناخته شده است. شعرهایی مثل” مالک رسیده است به آن خیمه سیاه” و “مباد سفرة رنگینتان کپک بزند”و “از کتاب درسی آن سالها” و “شطرنج” از این دست شعرها هستند. چنین اقبالی برای یک شاعر جوان نتیجة چیست؟
سیار دانشجوی دکترای فلسفه است و با علوم اسلامی نیز تا سطح پایة یک حوزه آشناست و همین مشخصه وقتی به تواناییهای فنی او اضافه میشود، به سرعت به شعر او درخشش خاصی میبخشد که شعر جوان امروز ما کمتر از آن برخوردار است. مسئلة مهم این است که موضوع شعر تحرک انسان، در میان مفاهیمی همچون زندگی، خدا، عشق و مرگ است و طبیعتا کسی که آگاهیهای بهتری نسبت به این مفاهیم داشته باشد، در مسابقه با کسانی که از بعد فنی با او مساویاند، بسیار پیش خواهد افتاد.
شاعران برجسته تاریخ ما، همگی دانشآموختة نظامهای آموزشی سنتی بودهاند و به همین دلیل، در حوزه شناخت این مفاهیم استاد و سرآمد بودهاند. اما سیستم نوین آموزش دانشگاهی ، موجب فقر اندیشگی بخش عمدهای از جریان شعر امروز شده است. چگونه انتظار داریم که یک دانشآموخته فیزیک یا الکترونیک یا حتی ادبیات بتواند با همان دقتی دربارة مفاهیم انسانی سخن بگوید که شاعری مثل سعدی یا مولوی سخن گفته است.
« بیخوابی عمیق» چنان که از نامش برمیآید، محصول تامل و تعمق است. و از این نظر در عرصه شعر امروز جوان کمنظیر به نظر میرسد. چنانچه زندگی را به سه قسمت معاش، عبادت و خلوت و تفریح تقسیم کنیم، بیخوابی عمیق بیشتر محصول ساعت خلوت است و البته برخی شعرهایش هم به دو ساعت دیگر میپردازند. شعر نخست کتاب به نام” پایان” با توحید سر و کار دارد و شعر دوم درگیری عمیق و آهسته و پیوستهای با مرگآگاهی و نوعی قیامت همواره را روایت میکند و همین خط در تمام کتاب ادامه مییابد.
هنر امروز و به ویژه سینما که تاثیرگذارترین هنرهاست، البته بیشتر درگیر آندو حیطة دیگر است و از این نظر تحت تاثیر جریان هنر روز غرب است. مسئلة مهم این است که زندگی ایرانی باید با مرکزیت ساعت خلوت و عبادت، تنظیم شود، که الگوی وارداتی،آن دو ساعت دیگر و بهویژه تفریح و سرگرمی را محور قرار میدهد و با فربه کردن آن ساعتها ساعت خلوت و عبادت را از کار میاندازد و وقتی این ساعت محور نباشد،تمام حیطههای زندگی ما رنگ و بوی بومی خود را از دست میدهند. البته یک کمکاری عمدة ما آن است که در حوزههاي سهگانه فکر،هنر و رسانه برای آن دو ساعت متن نداریم و برای این یکی هم عمدتا به متون تاریخی مان متکی هستیم بیآنکه به بازتولید شایستة آنها موفق شویم.
مجموعه” بیخوابی عمیق” شامل شعرهایی در قالبهای سپید، غزل،قطعه، رباعی و نیمایی است و نشان از توانایی شاعر در قالبهای متفاوت دارد. البته این مجموعه همة شعرهای محمدمهدی سیار نیست و او بسیاری از آنها را به دلایلی برای مجموعهای دیگر کنار گذاشته است. این انتخابگری،خود نشان از درک حرفهای شاعر دارد که سعی کرده است شعرهایی متناسب با هم را در یک مجموعه جای دهد.
از حیث تکنیک، محمدمهدی سیار شاعری با حیای تکنیکی بالاست، چرا که از عادات مرسوم برخی شعرهای جوان که ویژگیهای فنیشان را به اصطلاح به رخ میکشند و حتی به چشم مخاطب فرو میکنند! مبراست و هنرنماییهایش بسیار آهسته و پیوسته است و لحظاتی مثل(فال حافظ هم هر بار که میگیرم باز/ “مژدهای دل که مسیحا نفسی...” میآید) را خلق میکند. تازگی و زیبایی این سطر را مقایسه کنید با اقسام پشتک وارو زدنهای تکنیکی برخی شعرها (می ریز ریز ریز...)
و نکتة آخر اینکه موفقیت سیار در نیماییها نشان میدهد که میراث ادبی نیما که آخرین بار در هیئت دلآرای قیصر عزیز، علی رغم تمام بیمهریهای زمانه جلوه کرده بود، در میان شاعران جوانی مثل محمد مهدی سیار همچنان زنده است و به حرکت بالندة خود ادامه میدهد. جریانی که به نظر من میتواند بهترین شیوهها و نمونههای نوآوری مبتنی بر سنت را ارائه دهد.
|