راه شماره 20-21 : رستاخیز عزت لگد مال شده
دو دقیقه وقت برای اقتصاد اسلامی

18 آذر، به دعوت دفتر مطالعات جبهه فرهنگي، مراكز دانشجويي و غيردانشجويي فعال در اقتصاد اسلامي در سطح تهران، دور هم جمع شدند تا از هم خبري بگيرند و گفتگويي و... در اين جلسه، آقاي زريباف، از محققان باسابقه در اقتصاد اسلامي هم بود و صحبتهاي پيشبيني نشدهاش غنيمتي شد براي جوانترهايي كه در اين مسير قدم گذاشتهاند. گذشته را خوب بشناسيد
وقتي صحبتهاي دوستان را گوش ميكردم، در ذهنم خاطرات سال 60 تا الان را مرور ميكردم. خيلي برايم مهم بود. مدام فكر ميكردم كه اگر بتوان يك راهكار و راه حلي برای این هدف و خواسته شما پيدا كرد، جواب چه خواهد بود؟ حتماً يك راهكار، آسيبشناسي گذشته است. نميتوان بدون توجه به آن چه تاكنون به اين نوع حركتها آسيب رسانده، برای از این به بعد، برنامهريزي كرد.
جمع شما از جهتي اميدواركننده است؛ جمعي با محوريت بچهمسلمانها و تفكرات اسلامي كه در دانشگاهها حضور دارند. از جهتي هم واقعاً مسائل چالشبرانگيزي پيش روي شما وجود دارد. قطعأ بعيد ميدانم كه شما به اين سادگي موفق شويد! خوب است كه ميخواهيد امكانات و نيازهايتان را روي هم بريزيد، اما باید هدفمند باشد تا آن خط سير و محوريت كار را از دست ندهيد.
من وقتي برميگردم و به گذشته نگاه ميكنم و انگيزهها را با دهه شصت و زمان جنگ مقایسه میكنم (البته اين خيلي اميدواركننده است كه در دهه چهارم انقلاب، دهه پيشرفت و عدالت، باز آن انگيزهها دارد بيدار ميشود و جوانان دارند از خودشان تحركي نشان ميدهند؛ چرا كه تقريباً در دهه دوم و سوم انقلاب، هيچ حركتي نبود؛ اگر هم بود بصورت فردي و با انگيزههاي شخصي بود؛ جبهههايي عليه انقلاب اسلامي در زمينه اقتصاد وجود داشت و مدافع درست و حسابي هم نبود)، ميبينم دهه شصت خيلي قويتر از الان بود. یعنی ميشود گفت ما يك مقدار سقوط آزاد كرديم، حالا داريم دوباره پلهپله بالا ميآييم!
عرضم اين است كه راهكارهايتان متناسب با آسيبشناسي گذشته باشد. يعني معلوم باشد كه چرا فلان راهكار را ميدهيد. البته فرصت را مغتنم بشماريد؛ از اين فرصتها زياد بهدست نميآيد. ميشود دور هم نشست و مدام همدردي كرد و رفت و آمد و...؛ ولي بعد از دو سه جلسه دور هم جمعشدن، ببینید هيچي از آن درنيامد و جمعتان از هم بپاشد و هركسي برگردد و كار خودش را بكند.
اساساً فلسفه تشكيل دانشگاه امام صادق(ع)، همين بود كه شماها امروز بيپناه نباشيد. چيز ديگري نبود. يكي از دوستان گفت در كشور نهادهايي (مثل برخي وزارتخانهها) هست كه يا قانونشان مال زمان شاه است و به قانون اساسي جمهوري اسلامي مربوط نيست يا اصلاً قانون ندارند. خيلي خب، ولي خيلي نهادها هم بعد از انقلاب به وجود آمد. آنها كجايند؟ يكي از سؤالهايي كه شما بايد مطرح كنيد تا بتوانيد به راهكار برسيد، اين است. دانشگاه تربيت مدرس، الان كجاست؟ اصلأ براي چي تأسيس شد؟ من خودم فارغالتحصيل دانشگاه امامصادق هستم ولي امروز بهشدت به این دانشگاه منتقدم، و به مديريتي كه داشته و راهي كه ادامه ميدهد. مراكزي ديگري در قم بوده كه همين انتقاد به آنها وارد است. نهادهايي كه بعد از انقلاب به وجود آمد، رسالت خود را انجام ندادند.
حضرت امام فرمود اين فقه موجود ما يك درصد کل فقه است. پس آن 99 درصد ديگر كجاست و چرا توليد نشد؟ سي سال گذشت. جديدأ آقا هم رفتند وگفتند باب فلسفه را در حوزه باز كنيد. بايد بررسي كرد كه حوزه در ارتباط با اقتصاداسلامي چه کارهایی باید میکرد و نكرد، دانشگاه چه بايد ميكرد و نكرد، دستگاههاي كارشناسي و اجرايي چه بايد ميكردند و نكردند، وزارت علوم چه دشمنيهايي كرد که هنوز با قدرت ادامه دارد، درحاليكه وزارت علوم خود بايد مبدع اين حركت میبود. مسائل گذشته بسيار زياد است از شما خواهش ميکنم حتماً این گذشته را آسيبشناسي كنيد. و الا راهكارهايتان خيلي مقطعي و نامطمئن و نااميدكننده خواهد شد.
آن بحث آزادانديشي كه ميخواهيد در دانشگاه باشد، همينطوري جواب نميدهد. فعلأ به لحاظ تئوري در خودتان به يك وحدت كلمه برسيد، بعد بروید با دشمنان يا مخالفين يا بيخطهاي نظام به گفتگو بپردازيد. لذا آسيبشناسي نقطه شروع خوبي است.
اگر ميخواهيد كه اقتصاد اسلامي به شكل علمي و عقلاني و قابل دفاع، نه شعاري و هياهو و كليگويي، دنبال شود، محوريت آقاي درخشان را جدي بگيريد. بايد يك محور قوي را در جمعتان داشته باشيد كه عامل تداوم و استمرار كار شما باشد. تا ايشان زنده و در قيد حيات است سعی کنید ایشان را دريابيد.
اگر دغدغههاي ديني و ملي ايشان نبود و با اين شركتهاي نفتي انگليسي و آمريكايي بسته بود، قطعأ كسي بود كه به او جايزه نوبل داده ميشد. ايشان ميتواند پرچمدار نهضت اقتصاد اسلامي در ايران بشود. چون بر ادبيات متعارف اقتصاد به شدت مسلط است. در ايران هيچكس نميتواند با او مقابله نظري بكند.
مباني درست داشته باشيد
در همين جلسه بارها كلمه «عرضه و تقاضا» را گفتيد. ترديد ندارم كه اين مفاهيم از نظر اسلامي، باطل است. در عوض، بحث مبادله «امكان و نياز»، خيلي اسلاميتر است. اين عرضه و تقاضا در دستگاه تحليلي خاصي شكل گرفته است. دقت كنيد كه واژهها چقدر بار دارند. من واقعاً آن موقع كه حضرت آقا مفهوم «پيشرفت» را با آن قدرت مطرح كرد و پای آن ایستاد، پيامي كه گرفتم اين بود كه نقطه جديدي در نظامسازي اسلامي آغاز شده است. ايشان دارند به صورت سمبليك، پيام ميدهند كه تفكر اسلامي در مبنا، در مفاهيم، در روشها، در نتايج، در فرايندها كاملأ متمايز است. ايشان دارند اين پيام را ميدهند. و كساني كه واقعاً ميخواهند در علوم اسلامي كار بكنند، اين پيام را بايد بگيرند. در قرآن هم آياتي هست كه تاكيد دارد حتي از الفاظ آنها كمك نگيريد. ما آنقدر كه راجع به وجود خدا شك ميكنيم، راجع به حقانيت تئوري بازار شك نميكنيم! مشكل كجاست؟
از همان اول انقلاب و حتي قبل از آن، با وجود شهيد بهشتي، شهيد مطهري، شهيد صدر، مسئله اقتصاد و اسلامي كردن آن، خيلي جدي بود. يك دورهاي بگذاريد و تجربه گذشته را بطور چالشي با خودتان بحث كنيد؛ حتي بچههايي كه مستقيماً درباره اقتصاد كار نميكنند و مثلاً راجع به مديريت تكنولوژي مشغولند. در هر حال اينها مباني شماست. و الا اميد به تحول نداشته باشيد. چون در اين بازي و ميداني كه تئوريسينهاي غربزده براي شما طراحي كردهاند، هر بازياي كه بكنيد، برنده آنها هستند.
روي زنجيره معرفتي حركت كنيد
شما اول بايد يك زنجيره معرفتي را با محوريت اقتصاد اسلامي تعريف كنيد. كار سختي نيست. اين طبقهبنديهاي مرسوم در علوم انسانی و اقتصاد را خيلي قبول نكنيد. چون خود اين طبقهبنديها حاصل يك ديدگاه فلسفي خاص است. به هر حال اگر فرض كنيم كه حوزه علم اقتصاد سه حوزه باشد: حوزه مباني و ارزشها و اخلاقيات كه بيشتر به چراييها و چيستيها ميپردازد؛ حوزه مباحث مكانيستي اقتصاد كه به روابط علي و معلولي و چگونگيها ميپردازد؛ و حوزه مباحث مديريتي و مهندسي و تكنيكال اقتصاد. اگر اين سه طبقهبندي كلي را بپذيريم، ميتوانيد يك زنجيره معرفتي را شكل داده و مراكز مختلفي كه با هر هدفي شكل گرفتهاند را روي آن جايابي كنيد. براي اين كار لازم است يك دبيرخانه علمي تشكيل دهيد. درست است كه شما ميگوييد دفتر جبهه فرهنگي كارش اين است كه مراكز را دور هم بنشاند، ولي اگر صرف يك كار اجرايي باشد، بعد از مدتي اين چسب بين مراكز وا ميرود. نقش ديگري هم بايد بازي كنيد. اين جبهه را بايد ساماندهي كنيد. حضرت آقا هم كم نگفته است كه جنگ نرم است. پس جبهه دارد. اين جبهه را بايد با قواي مختلف ساماندهي كنيد. سرباز، سرلشكر، تداركات، خط مقدم، اينها را بايد بررسي كنيد و براساس يك زنجيره معرفتي ساماندهي كنيد.
ببينيد الان جنگي كه وجود دارد روي واژه اسلام است. به هر حال اقتصاد اسلامي، اقتصاد حق است. حق هم كه اسلامي و غيراسلامي نبايد داشته باشد. فراگير و فطري است. اما فعلأ ما بايد مرزمان را با دشمن روشن بكنيم. چون وقتي كه شما كلمه اسلام را خط بزنيد، ديگر، مرزها جابهجا ميشوند. ديگر همهچيز به نام اسلامي ميآيد و داخل ميشود. تفكرات التقاطي ميآيد. هركسي از ظن خودش چيزي ميگويد و خيلي اتفاقات خواهد افتاد. اين است كه اين كلمه اسلامي را همهجا محترم بداريد. كوتاه نياييد.
جنگ نرم است؛ حساب كار دستتان باشد
چند خاطره براي شما بگويم به عنوان حسن ختام. سال 84 كه دولت آقاي احمدينژاد آمد، تصور ما اين شد كه ايشان آمده است تا اقتصاد اسلامي يك جاني بگيرد. من با آقاي دكتر زاهديوفا كه معاون وزير اقتصاد شد و در دانشگاه امام صادق هم بود، صحبت كردم. در وزارت اقتصاد دفتري به نام «دفتر مطالعات اقتصاد اسلامي» راه انداختيم. مثل حركت خودجوش شما! گفتيم بالاخره يك طوري پيش خواهد رفت. (البته بركاتي هم داشت. ولي آنجا نتوانستيم كاري بكنيم. تا دولت دهم آمد، بلافاصله ما را بيرون انداختند. هم دفتر اقتصاد اسلامي را تعطيل كردند و هم كاركنانش را پرت کردند بيرون.)
آقاي صمصامي که 3-4 ماه سرپرست وزارت اقتصاد بود، به آقاي فرزين گفته بود مشاورهايت را بياور من ببينم. آقاي زاهديوفا بود و سه تا از رؤساي دفاتر آنجا و من. در آن جلسه گفتند كه نفري ده دقيقه صحبت كنيد. آقاي زاهديوفا معرفي كرد: فلاني دفتر پولي، فلاني دفتر مالي، فلاني دفتر مالياتي و ايشان هم دفتر مطالعات اسلامي. قرار شد هر كدام ده دقيقه صحبت كنيم. نفر اول بيست دقيقه، نفر دوم سي دقيقه، و نفر سوم چهل دقيقه حرف زدند. رسيد به اقتصاد اسلامي. گفت شما هم دو دقيقه وقت داري كه حرف بزني! من فكري كردم و نفسی کشیدم و گفتم: خدا را صد هزار مرتبه شكر ميكنم كه بعد از سي سال از انقلاب شكوهمند اسلامي ایران، در وزارت اقتصاد جمهوري اسلامي ايران، دو دقيقه فرصت داده شد که اقتصاد اسلامی حرف بزند، آن هم در سال نوآوري و شب شهادت معلم شهيد مطهري، والسلام عليكم و رحمتاله و بركاته! بنده خدا همين جوري ماند. گفت اين چه طرز برخورد است؟ گفتم عين برخورد خود شماست.
اين است که میگویم نظام سیاسی اراده تحقق اقتصاد اسلامي ندارد. تازه من دارم برخورد بهترين دولتي كه گرايشهاي ارزشي دارد را براي شما توضيح ميدهم. قبليها كه ميجنگيدند. هر انگيزهاي كه بود، نابود ميكردند.
الان در اين جبهه، مثل دهه شصت و اوايل جنگ، نيازمند امثال شهيد باقريها و شهيد باكريها هستيم. و الا با اين نهادها و با اين اسم و رسمها، مدركها و دكتراها و ... كاري انجام نخواهد شد. الان يك آفت بزرگ حوزه علميه، مدرك دكترا گرفتن آقايان طلبه شده است. نميدانيد كه چه بلايي شده است. الان ما بايد آنها را متقاعد كنيم كه اسلام بهتر از كفر است. ببينيد كه چه استحالهاي رخ داده است.
يك نمونه ديگر به شما بگويم كه اين هم شنيدني است. جديدأ كارگروهي در معاونت پژوهشي نهاد رهبري تشكيل شده به نام حمايت از پاياننامههاي اقتصادي با محوريت اقتصاد اسلامي. دانشگاه تربيت مدرس (كه ماموريت تربيت استاد اسلامي دارد)، پروژهاي از نهاد رهبري گرفته با عنوان «تعيين مهمترين عناوين اقتصادي تحقيقاتي غیرمستقيم تحققبخش انتظارات و مطالبات مقام معظم رهبري» كه به اتمام رسانده است. چند تا از عناوين را با هم بخوانیم. اينها مثلاً به تشخيص آقايان بايد محور نظرات مقام رهبري در حوزه اقتصاد باشد. نوشته است: «بحران مالي جهاني، افول قدرتها و نقش كشورهاي در حال توسعه در اين بحران»، «ارائه راهكارهاي جديد جهت تنظيم تراز تجاري با كشورهاي داراي تراز منفي»، «مديريت ريسك؛ رويكرد نوين براي ارتقاي اثربخشي سازمانها»، «خصوصي سازي در ايران» (تا به حال شما ديدهايد كه رهبر انقلاب كلمه خصوصيسازي بکار ببرد در الفاظ؟)، «بررسي مدل ساماندهي حراج يا فروش فوقالعاده در نمايشگاه عرضه مستقيم» و... . قرار است هر پاياننامهاي در چارچوب نظريات رهبر انقلاب به اين موضوعات بپردازد از آن حمايت شود. معلوم ميشود هيچ كس نظارت نميكند.
اصلاً اینطور كار كردن براي رهبر انقلاب، توهين است. شما اگر بدانيد در اين ده روزي كه آقا قم بودند، در راديو تلويزيون ما براي له كردن منويات آقا چه كردند! باورتان نميشود! من خودم درگير بودم. من در شبكه قرآن راجع به اقتصاد اسلامي فهميدم چه كردند. اين قدر از اين ماجراها هست كه آدم غصهاش ميگيرد. در همين جلسه اخير راجع به الگوي اسلامي ایرانی، شنيديد كه آقا به صراحت گفتند اين الگو فرادست همه اسناد نظام است. آنوقت مجري راديو از من ميپرسد: حالا که اين اسناد بنا است از مجموع اسناد پاييندستي(!) تهيه شود، بفرماييد وظیفه مردم چیست. هنوز دو روز از جلسه نگذشته است، مجري اينطور موضوع را مسخره ميكند. اين چيزها را ساده نگيريد. خيلي پيچيده دارند عمل ميكنند. حالا هي بگوييد فتنة "88" .. نخير بابا .. فتنه ادامه دارد.
|